دارای بار شدن. و صاحب منتهی الارب آن را بمعنی فربه شدن کوهان و نمودار شدن و روی هم قرار گرفتن پیه کوهان بکار برده است: آصی السنام، بارمند شد پیه کوهان. (منتهی الارب). ای تظاهر و رکب بعضه بعضاً. (تاج العروس)
دارای بار شدن. و صاحب منتهی الارب آن را بمعنی فربه شدن کوهان و نمودار شدن و روی هم قرار گرفتن پیه کوهان بکار برده است: آصی السنام، بارمند شد پیه کوهان. (منتهی الارب). ای تظاهر و رکب بعضه بعضاً. (تاج العروس)
کاربستن. اجرا کردن: سخنهای سعدی مثال است و پند به کار آیدت گر شوی کاربند. سعدی. حکم خدا را چو شوی کاربند فتح بیابی، نشود کاربند. مؤلف آنندراج (از فرهنگ آنندراج). ، اطاعت و فرمانبرداری کردن. (برهان) (آنندراج). اطاعت کردن. (انجمن آرا) ، برنیامدن حاجت. (آنندراج). فروبسته شدن کار
کاربستن. اجرا کردن: سخنهای سعدی مثال است و پند به کار آیدت گر شوی کاربند. سعدی. حکم خدا را چو شوی کاربند فتح بیابی، نشود کاربند. مؤلف آنندراج (از فرهنگ آنندراج). ، اطاعت و فرمانبرداری کردن. (برهان) (آنندراج). اطاعت کردن. (انجمن آرا) ، برنیامدن حاجت. (آنندراج). فروبسته شدن کار